سيداميرعليسيداميرعلي، تا این لحظه: 12 سال و 11 ماه و 2 روز سن داره

امیر علی عزيز دل مامان و بابا

اندر احوالات ما و شيطونك

سلام عزيز دلم  چندوقته كه فرصت نكردم بيام وبت رو آپ كنم خوب حالا از كجا بگم... توي ماه رمضون كه بيشتر درگير افطاري رفتن و افطاري دادن بوديم شب عيد فطر رفتيم خونه عمو مهدي(پسرداييم) تا صبح اونجا بوديم  شما هم كه انگار كلا چيزي به نام خواب برات وجود نداشت پا به پاي ما بيدار بودي صبح هم از اونجا رفتيم خونه داييم براي نماز عيد و بعد از خوندن نماز و صرف صبحونه اومديم خونه و سه تايي لالا... ظهر هم واسه ناهار رفتيم طبقه بالا خونه مادرجون شيرين زبون و قندعسلي جديدا ياد گرفتي مياي لپ من رو ميكشي و ميگي: مامان تپلي آخ كه فدات بشم به پستونك ميگي: پسكونت به مايع دستشويي ميگي: ماهه ...
5 شهريور 1392

روزگار همينه...يكي مياد و يكي ميره+عكس شيطنتهاي پسملي

سلام نفسم چهارشنبه هفته گذشته 92/5/2 نزديك اذان صبح به ما خبر رسيد كه دختر عمه ي بابايي فوت كرده مرضيه (دختر عمه بابايي)كه 22 سال بيشتر نداشت به علت تومور مغزي درگذشت 4 سال پيش براي  عمل اومدند مشهد و عملش موفقيت آميز بود و خوب شد تا اينكه بعد از 4 سال دوباره عود كرد و متاسفانه ايندفعه ديگه عمل جواب نداد و مرضيه از جمع ما رفت خداوند او را رحمت كند وبه خانواده مخصوصا همسر و مادرش صبر عطا كند من وشما گل پسري به همراه خانواده بابايي عازم شمال شديم تا در مراسم تشييع جنازه شركت كنيم متاسفانه بابايي به خاطر مشغله كاري نتونست با ما بياد شما پسملي هم وقتي رسيديم شمال خونه پدرجون با ديدن پنكه سقف...
8 مرداد 1392

سالگرد ازدواج

سلام نفس مامان ديشب يه شب خاطره انگيز بود براي من و بابايي...سالگرد ازدواجمون چهار سال از زير يك سقف زندگي كردنمون گذشت خدا رو شكر بابت تمام روزهاي خوشي كه با هم داشتيم و... بازم خدا رو شكر به خاطر ميوه خوشمزه عشقمون كه تويي عزيزم انشاالله ساليان سال با هم خوب و خوش زندگي كنيم و عشقمون هم روز به روز بيشتر و بيشتر بشه يه جشن كوچولويه سه نفره   دوشنبه هفته گذشته 92/4/10 پدرجون و مادرجون از سفر مكه برگشتند       شما كه يه مدت اونها رو نديده بودي اولش تعجب كردي بعد خوشحال شدي...     زحمت كشي...
20 تير 1392

اين روزها...

سلام پسمل شيطونم تو اين مدتي كه نتونستم بيام آپ كنم اتفاقات زيادي افتاد و من حسابي سرم شلوغه و كمتر ميتونم بيام تو نت اول اينكه چهارشنبه هفته گذشته 92/3/29 مادر جون و پدر جون رفتند   زيارت خانه خدا(مكه) انشاالله كه به سلامتي برگردند و   خدا قسمت ما هم بكنه و حالا من موندم يه پسر شيطون بلا كه ديگه مادر جون هم نيست   كه هر از گاهي بگيردش تا من بتونم با خيال راحت به كارهام برسم منم واسه اينكه تنهايي تو خونه حوصله ت سر نره هر روز   ميبرمت بيرون تا يه هوايي عوض كني  تو پستهاي قبلي فراموش كردم بگم كه در سن يكسال و يازده ماه و يك هفت...
6 تير 1392

عكسهاي جشن تولد

عزيز دلم تعداد كمي از عكساي تولدت رو ميتونم تو وبلاگت بذارم چون بيشترشون خصوصي هستن و نميشه اينجا قرار بدم  براي ديدن عكسها به ادامه مطلب برو به خاطر اينكه شما  قندعسل ماماني عكس بن تن رو خيلي دوست داري و     هر جا عكسشو ميبيني فورا صداتو كلفت ميكني و ميگي بن تن و       شعرشو ميخوني منم تم جشن تولدتو بن تن انتخاب كردم...     كيك بن تن     كلاه بن تن     تي شرت بن تن         داري شمع فوت ميكني مهلت نمي دادي شمع روشن بمو...
22 خرداد 1392

دو سالگي

هورااااااااااااا عزيز دل ماماني دو ساله شد عزيز دلم دو سالگيت مبارك باورم نميشه به اين زودي دو سال از بودنت در كنار ما گذشت انگار همين ديروز بود كه استرس به دنيا اومدنت رو داشتم خدايا هزاران بار شكرت كه اين فرشته كوچولو رو به ما هديه كردي     عزيز ماماني با اينكه  عاقل تر و فهميده تر شدي ولي شيطون و بازيگوش هم شدي به محض اينكه حواسم به كاري پرت ميشه سريع در رو باز ميكني و   از پله ها ميري بالا پيش مادرجون خدا رو شكر پايين اومدن از پله ها رو هم ياد گرفتي و   ماشاالله قدم هات محكم تر شده وقتي صدايي از بيرون بشنو...
12 خرداد 1392

روز مرد

اميرعلي عزيزم بزرگ مرد كوچك من ولادت حضرت علي (ع) رو بهت تبريك ميگم آرزو ميكنم اون روزي رو ببينم كه تو پدر شدي و فرزندت(نوه عزيز من) اين روز رو بهت تبريك ميگه و .... همسر عزيزم ... بهترين پدر دنيا.. و عشقم... روزت مبارك     سلامتي تو بزرگترين آرزوي منه بدون كه جون من و اميرعلي به وجود تو بنده انشاالله سايه ي پر مهرت هميشه بر سر ما جاويدان بمونه من مطمئنم اميرعلي كه بزرگ بشه حتما قدر زحماتي رو كه  برامون كشيدي رو ميدونه و باعث افتخارمون ميشه ( به اميد اون روز) ...
5 خرداد 1392