گردش
ديروز (جمعه)من واميرعلي و بابايي به همراه چند تا از دوستان خانوادگيمون رفتيم بيرون شهر.جاي خيلي قشنگي بود تو يه باغ كنار رودخونه نشستيم ياد جنگلهاي شمال افتاده بوديم.گل پسري هم حسابي كيف كرد و تا ميتونست شيطوني كرد.بابايي و دوستاش زحمت كشيدند و برامون جوجه كباب درست كردند.دستشون درد نكنه خيلي خوشمزه بود. نفس ماماني هم براي اولين بار بستني خورد.جديدا ياد گرفته آبميوه رو با ني مي خوره قوربونش بشم .اما شب كه اومديم خونه بابايي حالش بد شد فكر كنم سرما خورده الان هم داره استراحت مي كنه اميدوارم زودخوب بشه ...
نویسنده :
مامان امیر علی
1:15